سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۴۲ ق.ظ
ریپیتر ( Repeater ) : ترجمه فارسی آن می شود تکرار کننده و در عمل هم چنین کاری را انجام می دهد و سیگنال دریافتی ما را ( اطلاعات ما در قالب صفر و یک ها بصورت سیگنالی روی کابل فرستاده می شود : حایی که سیگنال از ولتاژ معینی بالاتر باشد دستگاه آن را بعنوان یک و جایی که از آن مقدار معینی کمتر باشد مقدار صفر در نظر می گیرد حال چنانچه سیگنال ضعیف شود طبیعی است که در گیرنده مقدار صفر به جای یک دربافت می گردد بنابر این در مسافتهای طولانی از ریپیتر استفاده می شود تا سیگنال در بین راه تقوبیت شده و شکل اصلی اش را از دست ندهد . )
زمانی که سیگنالی ارسال می شود در طی مسافتی که طی می کند در اثر مقاومت سیم ضعیف می شود ، تکرار کننده سیگنال خدمات شبکه را در یافت و با تقویت آن دوباره سیگنالی مانند سیگنال اصلی روی کابل جاری می سازد
به هاب ( HUB ) ، تکرار کننده چند پورته نیز اطلاق می شود ( Multiport Repeater ) و مانند ریپیتر در لایه یک کار می کند فقط با این تفاوت که بجای داشتن یک خط مانند سوئیچ دارای چند پورت است .
نکته دیگری که راجع به ربپیتر باید بدانیم آن است که ریپیتر در لایه یک کار می کند در نتیجه فقط سیگنال را عبور می دهند و انتظار دیگری از آنها نمی توان داشت مثلا اینکه ایراد را تشخیص دهند و یا بتوان با استفاده از آنها ویلن ایجاد کرد و ... این وسط با کمک پلها ( Bridges )
می توان کمی موضوع کالیژن ( تداخل یا برخورد یا Collision ) را برطرف کرد به این صورت که شبکه را به بخشهای کوچکتری تقسیم و این بخشها را با پل ها بهم ارتباط داد
( بعدا راجع به روشهای بهتری می گوییم در اینجا صرفا می خواهیم با تفاوتهای بین این قطعات و ویژگیهایشان بیشتر آشنا شویم . ) به این ترتیب اگر کالیژنی رخ دهد تنها در یکی از این قسمتها خواهد بود و نه در تمام شبکه ولی هنوز هم شبکه مشکل دارد زیرا پل نیز Broadcast را عبور می دهد ...
سوئیچ ( Switch ) : ( اگر مایلید بطور کامل با طرز کار سوئیچ آشنا شوید در اینجا توضیح داده شده و می توانید اطلاعات کامل را مطالعه کنید )
زمانی بود که لطیفه ای در دنیای شبکه مصطلح بود با این مضموم که " فرق سوئیچ با پل چیست ؟ ... بازاریابی ! " اما خب الان قضیه کمی فرق کرده ... الان سوئیچها قابلیت های بیشتری دارند .
مثلا می توانند به هر دستگاه پورت خاص خود را بدهند و به این ترتیب هر دستگاه در خصوص کالیژن مشکلی برای دیگران ایجاد نمیکند و در حقیقت دیگر مشکل کالیژن بوجود نمی آید .
با این تنظیمات نه تنها دیگر کالیژن ندارید بلکه دیگر هیچ دستگاهی پهنای باندش را با دیگری به اشتراک نصب شبکه نگذاشته و به این نرتیب پهنای باند هر دستگاه نیز اقزایش می یابد یعنی بطور تئوریک
هر دستگاه 200 مگابیت در ثانیه پهنای باند بدست می آورد : 100 مگابیت در ثانیه برای ارسال و 100 مگابیت در ثانیه برای دریافت
حال که کمی با این قطعات و کارهایشان آشنا شدیم اجازه دهید یک مقایسه دقیقتر بین سوئیچ و هاب داشته باشیم
- وقتی از هاب صحبت می کنیم داریم از یک محیط پر از کالیژن یا تداخل صحبت می کنیم ! وقتی بحث سوئیچ به میان می آید هر عضو شبکه پورت خودش را دارد
و در نتیجه فقط در حیطه خودش و نه پورت دیگران مسئول پشتیبانی شبکه کالیژن می شود ( اگر اصطلاح Micro-segmentation به گوشتان خورد در جریان باشید بیانگر همین قابلیت است )
- هاب در آن واحد فقط به یک دستگاه اجازه ارسال می دهد و درنتیجه پهنای باند به اشتراک گذاشته شده ولی سوئیچ به هر دستگاه امکان می دهد که بدون وقفه به کار خود در ارسال و دریافت ادامه دهند
- وقتی در شبکه هاب انتشار ( Broadcast ) رخ می دهد تمامی میزبانان ( Hosts ) دیگر هم هاست را دریافت می کنند و کاری اش نمی توان کرد
البته در سوئیچ هم انتشار را همه دریافت می کنند ولی خب می توان درخصوص آن کاری انجام داد که بعدا که خواستم در مورد Vlan و پیاده سازی آن بنویسم بیشتر در این مورد توضیح میدهم .
زمانی که سیگنالی ارسال می شود در طی مسافتی که طی می کند در اثر مقاومت سیم ضعیف می شود ، تکرار کننده سیگنال خدمات شبکه را در یافت و با تقویت آن دوباره سیگنالی مانند سیگنال اصلی روی کابل جاری می سازد
به هاب ( HUB ) ، تکرار کننده چند پورته نیز اطلاق می شود ( Multiport Repeater ) و مانند ریپیتر در لایه یک کار می کند فقط با این تفاوت که بجای داشتن یک خط مانند سوئیچ دارای چند پورت است .
نکته دیگری که راجع به ربپیتر باید بدانیم آن است که ریپیتر در لایه یک کار می کند در نتیجه فقط سیگنال را عبور می دهند و انتظار دیگری از آنها نمی توان داشت مثلا اینکه ایراد را تشخیص دهند و یا بتوان با استفاده از آنها ویلن ایجاد کرد و ... این وسط با کمک پلها ( Bridges )
می توان کمی موضوع کالیژن ( تداخل یا برخورد یا Collision ) را برطرف کرد به این صورت که شبکه را به بخشهای کوچکتری تقسیم و این بخشها را با پل ها بهم ارتباط داد
( بعدا راجع به روشهای بهتری می گوییم در اینجا صرفا می خواهیم با تفاوتهای بین این قطعات و ویژگیهایشان بیشتر آشنا شویم . ) به این ترتیب اگر کالیژنی رخ دهد تنها در یکی از این قسمتها خواهد بود و نه در تمام شبکه ولی هنوز هم شبکه مشکل دارد زیرا پل نیز Broadcast را عبور می دهد ...
سوئیچ ( Switch ) : ( اگر مایلید بطور کامل با طرز کار سوئیچ آشنا شوید در اینجا توضیح داده شده و می توانید اطلاعات کامل را مطالعه کنید )
زمانی بود که لطیفه ای در دنیای شبکه مصطلح بود با این مضموم که " فرق سوئیچ با پل چیست ؟ ... بازاریابی ! " اما خب الان قضیه کمی فرق کرده ... الان سوئیچها قابلیت های بیشتری دارند .
مثلا می توانند به هر دستگاه پورت خاص خود را بدهند و به این ترتیب هر دستگاه در خصوص کالیژن مشکلی برای دیگران ایجاد نمیکند و در حقیقت دیگر مشکل کالیژن بوجود نمی آید .
با این تنظیمات نه تنها دیگر کالیژن ندارید بلکه دیگر هیچ دستگاهی پهنای باندش را با دیگری به اشتراک نصب شبکه نگذاشته و به این نرتیب پهنای باند هر دستگاه نیز اقزایش می یابد یعنی بطور تئوریک
هر دستگاه 200 مگابیت در ثانیه پهنای باند بدست می آورد : 100 مگابیت در ثانیه برای ارسال و 100 مگابیت در ثانیه برای دریافت
حال که کمی با این قطعات و کارهایشان آشنا شدیم اجازه دهید یک مقایسه دقیقتر بین سوئیچ و هاب داشته باشیم
- وقتی از هاب صحبت می کنیم داریم از یک محیط پر از کالیژن یا تداخل صحبت می کنیم ! وقتی بحث سوئیچ به میان می آید هر عضو شبکه پورت خودش را دارد
و در نتیجه فقط در حیطه خودش و نه پورت دیگران مسئول پشتیبانی شبکه کالیژن می شود ( اگر اصطلاح Micro-segmentation به گوشتان خورد در جریان باشید بیانگر همین قابلیت است )
- هاب در آن واحد فقط به یک دستگاه اجازه ارسال می دهد و درنتیجه پهنای باند به اشتراک گذاشته شده ولی سوئیچ به هر دستگاه امکان می دهد که بدون وقفه به کار خود در ارسال و دریافت ادامه دهند
- وقتی در شبکه هاب انتشار ( Broadcast ) رخ می دهد تمامی میزبانان ( Hosts ) دیگر هم هاست را دریافت می کنند و کاری اش نمی توان کرد
البته در سوئیچ هم انتشار را همه دریافت می کنند ولی خب می توان درخصوص آن کاری انجام داد که بعدا که خواستم در مورد Vlan و پیاده سازی آن بنویسم بیشتر در این مورد توضیح میدهم .